لینک دانلود قسمت چهارم سریال وحشی (قسمت 4 وحشی)

لینک دانلود قسمت چهارم سریال وحشی (قسمت 4 وحشی)
به گزارش سرویس خبری دیلی تهران قسمت چهارم وحشی رایگان و کامل برای دانلود قرار گرفت. سریال وحشی قسمت 4 به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی دوشنبه ساعت 20 از زردفیلم منتشر شد. سریال وحشی، ساخته هومن سیدی، با داستانی جنایی و معمایی همچنان مخاطبان را درگیر خود کرده است.
قسمت چهارم این سریال، نقطه عطفی در روایت پرتنش آن ارائه میدهد. برای دانلود تمامی قسمت های سریال بر روی لینک زیر کلیک کنید. سریال وحشی خلاصه داستان قسمت چهارم وحشی…
خلاصه داستان قسمت چهارم وحشی
در قسمت چهارم سریال وحشی، داوود اشرف (جواد عزتی) پس از گرفتاری در ماجرای قتل، با فشار روانی و اجتماعی بیشتری مواجه میشود. تصمیمات او برای فرار از قانون، او را به سمت تاریکیهای جدیدی سوق میدهد. همزمان، وکیل (نگار جواهریان) با کشف سرنخهایی از گذشته داوود، داستان را پیچیدهتر میکند. تنش میان کارگران معدن و کارفرما نیز به اوج میرسد و رازهای تازهای افشا میشود. این قسمت با سکانسهای پرتعلیق، مخاطب را برای ادامه داستان مشتاق نگه میدارد.
درباره سریال وحشی
وحشی، مجموعهای ۸ قسمتی در ژانر درام، جنایی و معمایی، به کارگردانی هومن سیدی است که از ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ در فیلمنت پخش میشود. این سریال، اقتباسی از زندگی علیاشرف پروانه، زندانی زندان رجاییشهر، با نگاهی به مسائل اجتماعی و روانشناختی، داستانی واقعی و تأثیرگذار را روایت میکند. وحشی با بازیگران برجسته و کیفیت فنی بالا، یکی از آثار برجسته نمایش خانگی است.
معرفی عوامل و بازیگران
- هومن سیدی: کارگردان، نویسنده و تدوینگر، خالق فضای پرتنش وحشی.
- محمدرضا صابری: تهیهکننده سریال.
- جواد عزتی: نقش داوود اشرف، کارگر معدنی گرفتار در گرداب قتل.
- نگار جواهریان: نقش وکیل، شخصیتی کلیدی در کشف حقیقت.
- نوید پورفرج: نقش کارگر معدن، دوست نزدیک داوود.
- احسان امانی: نقش کارفرما، شخصیتی با تأثیر منفی بر داستان.
- علیرضا ثانیفر: نقش مأمور پلیس، پیگیر پرونده داوود.
- مهدی صباغی: نقش یکی از کارگران، با نقشی مکمل.
- محمد صابری: نقش شخصیت فرعی، با تأثیر در پیشبرد داستان.
نقد و بررسی قسمت چهارم وحشی
انگشتر را که کنار سیگار و دستمال کهنه میبیند، در پکیج جمع و جوری، سِیری از حالات میدود توی چهرهاش. اول تعجب میکند: «ای بابا! لامصب اینجا بوده. چقدر گشتم. فکرم کجاها رفت!». قبلش هم زنگ زده بوده به رفیقش تا شاکی شود چرا ماشین درست نشده. «مرتضی» هنوز پشت خط است و داود، عصبی و طلبکار. انگشتر را که بین شَست و سبابه میچرخاند، انگار دنیا را دادهاند بهش. همین طور که مغزش قفل کرده، ناگهان دوزاریاش میافتد. گره ابروانش باز میشود و قاه قاه ریزی می کند. نه! هنوز تمام نشده. آن لا به لا یکهو یادش میافتد همچنان گیرِ مصیبت بچههاست. بغض آنی ریزی میکند. بلافاصله به خودش مسلط می شود. دوباره خنده عصبی… بعد یک دری وری نثار طرف پشت خط. یعنی بینظیر!
همانطور که در سایر سکانسها. تا بند را آب ندهد. وقتی در برابر اصرار بقیه درباره فرضیه تجاوز به کودکان، با قاطعیت و تعصب ردش میکند. یا وقت ابهام ایجاد شده برایشان نسبت به میزان تأثر داود که در جا، عضلههای صورتش را به قصد رفع اتهام، حرکت میدهد.
عزتی طی همین دو قسمت تلخ، کاری کرده کارستان؛ فراموش کردیم چند وقت پیش در لباس «مالک» چه جنایتها که نکرد یا چطور یک دهه پیش در لباس «بابا اتی»، به خنده میانداختمان.
او در موقعیت تراژیک جدید، مدام در معرض تغییر حس است و حالت. یک چشم اشک، یک چشم خنده! یک آن خشم، یک آن وا داده … و در نمود تک تکشان، درخشان.